کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن راحت حق     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن     قالب شعر : غزل    

ای کفن پیچیده‌ برخیز و ببین احوالِ من           عنقریباّ دق کنم رحمی نما بر حالِ من

کودکـانت را بغل کن تا نیافـتـادند ز پا           باز هم سوسو بزن ای کوکبِ اقبالِ من


بندها را باز کن برهم بزن سـیرِ رکود           گریه کن با طفل‌های خسته‌ات بی‌بالِ من

کاش می‌مردم نمی‌دیدم که داری می‌روی           مرگِ حیدر را بخواه ای کعبۀ آمالِ من

بینِ تابوتِ غم و غصّه چه راحت خفته‌ای           گردِ مهجوری نشسته فاطمه بر شالِ من

می‌برم در خاک پنهانت کنم دستم بگیر           یک نظر بر این دلِ از غصّه مالامالِ من

زینبت بدجور می‌ریزد بهم کاری بکن           زرد و پژمرده شده رخسارۀ اطفالِ من

بعد از این شبها نمی‌خوابم فقط ناله زنم           یک ترّحم کن ببین بشکسته شد احوالِ من

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد            من زمین خورده‌ترین مردِ جهانم ای داد

من جوانم تو جوان پیر شدی پیـر شدم            زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد


نـوزده سالگی‌ات قـسمت ما حـیف نشد            چشم خوردیم من و تازه جـوانم ای داد

من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم            می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم: ای داد

هـمـۀ شـهـر بـه اُفـتـادنـمـان خـنـدیـدنـد            هـمـه دیـدنـد کـه پـاشـیـد تَـوانـم ای داد

همه گفتند عـلی بود و زنش را کُـشـتند            من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد

درِ خیبر، صفِ دشمن همه هیچ این غم را            نــتــوانــم نــتـــوانــم نــتــوانــم ای داد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن مطالب و اغراق بی مورد حذف شد

هفت جای بدنت تا در مسجد بشکـست            و نـمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

از ابـتـدا قـیـامـت او آشــکــار بــود            آنکه بانویی که ممتحـن کردگار بود

در بنـدگی خـویش خـدای بـقـیـه بود            سرتا به پاش مظهـر پـروردگار بود


در خانه با کنیز خودش همکلام بود            در سجده با خدای خودش همجوار بود

مردان جـنـگی از پس او برنیـامـدند            با اینکه بر جـراحت پهـلو دچار بود

کاری به این نداشت که تنها و بی‌کس است            وقت گذر ز کوچه چه با اقـتدار بود

زهرا عجیب غیرتی عشق حیدرست            پـای عـلـی بـرای بـلا بـی‌قـرار بـود

از گرگهای شهر فدک را گرفته بود            کرار بود گرچه خودش خانه‌دار بود

بستند راه کوچه! مگر کم می‌آورد؟!            غافـل ازآنکه چـادر او ذولفـقـار بود

سیـلی زدند جا بـزند! گـفت یا عـلی!            یک دم عقب نرفت! سراپا وقار بود

رویش کبود شد، رویشان را سیاه کرد            با قامت شکـسته عجب پای کار بود

تا حشر خاک بر سر اهل مدینه کرد            آن معجری که روی سرش پرغبار بود

واضح‌تر از همیشه علی را نظاره کرد            هرچند چشمهاش از آن ضربه تار بود

ارثیه داد حضرت مادر به دخـترش            ارثـیه‌ای که درد و غـم بی‌شمار بود

وقتی سر عزیز خـدا رفت روی نی            زینب اسـیـر هـلـهـلـه سی‌هـزار بود

از یک کفن مضایـقه کردند کوفـیان            بـر روی بـوریـا بـدنـی آشـکـار بود

در راه زینب از همه بدتر عذاب دید            دخت علی به ناقه عـریان سوار بود

دستش شکست و دست ستم را ز پشت بست            با دست بستـه فاتح این کـارزار بود

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع همراهی امام حسن در فاجعه جسارت عمر به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و بازپس گیری قبالۀ فدک در هیچ یک از منابع معتبر ما نیامده است؛ در این خصوص دو روایت وجود دارد اولین روایت که تمامی منابع دسته اول تاریخی آن را مطرح کرده‌اند جسارت عمر در جلوگیری از اعطای قبالۀ فدک در همان مجلس و نزد ابوبکر است و دومین روایت که شیخ مفید در کتاب الأختصاص آن را مطرح میکند جسارت عمر در کوچه و در هنگام بازگشت حضرت به خانه است که در این روایت هم هیچ اشاره‌ای به همراهی امام مجتبی با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نشده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

اصلا نخورد غصه آن گوش پاره را           اما حسن نشست و پی گـوشوار بود

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : عالیه رجبی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

به شب نشسته چرا آسمان بازویت؟            چه کرده‌اند مگـر با تـوان بازویت؟

به زور تیغ؛ دهان غلاف را بسـتـند            که بـرمـلا نـشـود داسـتـان بـازویت


شبیه بغض و غرور و دل علی انگار            شکسته از دو سه جا استخوان بازویت

تمام چرخۀ خلقت می‌افتد از حرکت            همین که درد می‌افتد به جان بازویت

چگونه دق نکـنم در عـزای بازویت            فـدای لـرزش دستت فـدای بـازویت

جهان که دست به دامان توست جای خودش            دخیل بسته «وَرم»هم به پای بازویت

به فکر موی حسینی ولی چه سخت شده            بـلـنـد کـردن شـانـه؛ بـرای بـازویت

برای جان به لب آوردن علی کافیست            مـرور هـر شـبـۀ مـاجـرای بازویت

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

ای میـوه مـعـراج چـشـمِ روشن تو            یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور            دست همه خـورشـیدها بر دامن تو


دست غزل خالی‌ست در از تو سرودن            از واژه‌هـایـم بر نـیـایـد گـفـتـن تـو
قبل از
شما مثل جهنم بود این خاک            اما بهـشـتی گـشـته با عـطـر تن تو
ای قـله احسان سخـاوت‌های بـاران            تنـدیس رحـمت می‌شود
پیـراهن تو
چـشم مرا
بـارانی خـاکت سرشـتـند            نـامـه‌رسـان بـی‌نــشـان مـدفـن تــو
رو به درازا می‌رود شب های دنـیا            بعـد از تو و آن ماجـرای رفـتن تو

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : عالیه رجبی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

درک تو در تـصور خـلقـت نیامده            شـأنت هـنوز هم به روایت نـیامده

ای از ازل مصور تصویر لایـزال            آئـیـنه‌ای به این همه قِـدَمت نیـامده


گنگ ست کـائـنات برای سـتودنت            مانند کودکی که به صحـبت نیامده

زیبـاتـرین بـهـانۀ خلقت به غیر تو            شـرطی برای خـلـق نـبوت نیـامده

ریحانه‌ای هنوز هم ای هستی علی            اصلا به تو جراحت صورت نیامده

با اینکه مهربانیت از لطف بی‌حد است            اما به این قـبـیـلـه مـحـبت نـیـامـده

از آنهـمه که بین دعـا نـام بـرده‌ای            حتی یکی به مجـلس خـتمت نیامده

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حسین واعظی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

خـمـیـد قـامت مـادر عـصـای بـابـا شد           میان کـوچه زمین خـوردنش تماشا شد

هـزار زخــم حـریـفـش نـبـود مـی‌دانـم           کشان کشان که پدر رفت قامتش تا شد


یکی نگفت که این دخـتر پیـمبر ماست           کسی نگفت چه ظلـمی به مـادر ما شد

خدا که هست به بت سجده می‌کنند چرا           به پیـش دیـدۀ تـوحـیـد شـرک احـیا شد

مقـدرات به هم خـورد بین آتـش و دود           فـراقــنـامـۀ ایـن خـانـواده امـضــا شـد

جرقـه‌های یتـیـمی به پشت در زده شد           به جان مادرمان هر چه شد همان جا شد

به احترام حضورش غلاف برمی‌خواست           برای عـرض ادب تـازیـانـه‌ای پـا شـد

شکست حرمت ما را مغـیره باعث شد           که روی اهل مـدیـنـه بـه مـادرم وا شد

نفـس نداشت ولی غـیرتش قـبول نکرد           برای رفـتن مـسـجـد خـودش مـهـیا شد

پدر به خانه سـلامت رسـید و او افـتاد           و تازه آنچه که شد پشت در هـویدا شد

سه ماه شد که از آغـوش مـادرم دورم           چـقـدر وحـشت از این داشـتـیم امـا شد

خلاصه روز نبوده که او زمین نخورد           خلاصه اینکه، همین روزگار زهرا شد

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : محمد حسین رحیمیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

یـاسـم ولی به چـشـم هـمه ارغـوانـی‌ام            سـروم ولی به چـشم همه قـد کـمـانی‌ام

امــروز قــاتــلــم بـه مــلاقــاتــم آمــده            تا شـهـر را خـبـر کـند از نیـمه جانی‌ام


اسـمـاء سـال خـورده مـرا راه می‌بـرد            پـیـری عـزا گـرفـته به حال جـوانـی‌ام

هر چـند با تـمـامـی قـدرت چـهـل نفـر            مـن را زمـیـن زدنـد ولـی آســمـانـی‌ام

ای مرگ مثل اهل محـل بی‌وفـا نـباش            چـشـمم به راه مانـده بگـیری نـشـانی‌ام

روی کبود و پهلو و بازوی غرق خون            اصـلاً نـبــود حـق مـن و مـهـربـانـی‌ام

از بی‌کـسی، کسی نکـشـیـده شـبـیه من            مجروح کـیـنه‌های چهـل پـست جانی‌ام

این خانه حـسرت همه اهل مـدیـنه بود            چـشم حـسـود کـرده چه با زنـدگـانی‌ام

آماده گـشت پـیـرهن و دیـدنـی‌تر است            از این به بعد یاد حسین روضه خوانی‌ام

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

چون اشک شمع، غمزده و بی‌صدا شدی           در پـیـش روم آیــنـه، آئـیــنـه‌هـا شـدی

از خـانهٔ دو چـشـمِ عـلی بـهـر رفـتـنت           با اشک‌های جـاری من هم صدا شدی


از آن دقـیقه‌ایی که پرت را شکـسته‌اند           هر ثـانـیـه به پیـش نـگـاهـم فـدا شـدی

قـدر تـمـاِم عـمـر عـلـی زخـم دیـده‌ایی           تـفـسـیـر نـقـش بسـتـهٔ قـالـو بـلا شـدی

هر قـدر بر غـم دل من خـنـده می‌کـنند           گریه است کار من که به غم مبتلا شدی

ای حـاجـت نـگـفـتـهٔ نـه سـال زنـدگـی           دارم سؤال از تو که از من رضا شدی؟

می‌بیـنـمت عزیز دلم بعد از این که تو           شب‌های جـمـعـه زائـر کـربـبـلا شـدی

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مجتبی خرسندی نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در میان خلـق با او بوده هم‌سر فاطـمه            از ازل ساقی علی بوده‌ست، کوثر فاطمه

نام زهرا می‌درخشد در میان اهل بیت            سیزده معصوم ما دُرّند، گـوهـر فاطمه


چون کلام حق که با«هُم فاطِمَه» آغاز شد            در میان پنج تن هم بوده محـور فاطمه

در بهـای آفـرینـش از نـبی و از عـلـی            با حدیث قدسی «لولاک» شد سر فاطمه

هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب            فاطمه شد حیدر کرّار و حـیدر فـاطمه

مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می‌دهد            خطبه‌خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه

هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد            انتهـای مـنـبـر او خـتـم شد بر فـاطـمه

هرکسی در روضه‌های بچه‌هایش کار کرد            پاسخش را می‌دهد چندین برابر فاطمه

بر قلوب شیعـیان مهر شـفاعت می‌زند            می‌تکاند چادرش را روز محشر فاطمه

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگرچه كـاهم از آتش إبـا نخـواهم كرد            نمـاز سوخـتـنم را قـضا نخـواهم كرد

بدون مهر تو خـورشید را نمی‌خـواهم            بـدون نـام تو حـتی دعا نخـواهم کـرد


به کیـمـیاگـری چـشم فـضه‌ات سوگـند            که غیر خاک تورا توتـیا نخواهم کرد

به جز به دشمن مولا، به جز به دشمن تو            نثـار هـیچ کسی ناسـزا نـخـواهـم کرد

در آن مقام که مـادر گـریزد از فرزند            بگو که نوکر خود را رها نخواهم کرد

بگو چـکـار کـنم تا صـدا کـنی پـسـرم            که من به نوکری‌ام اکـتفا نخواهم کرد

تـو مــادر مــنـی و اخـتـیـاردار مـنـی            بگو بیار سرت را؛ صدا نخواهم کرد

منی که کـشـته عـشق حـسین تو هستم            به جز رضای تورا خونبها نخواهم کرد

علی که تکیه عالم به اوست، می‌فرمود:            که جز به فـاطـمه‌ام إتکا نخـواهم کرد

تو رو به قبله‌ترین کعبه و علی قبله‌ست            به غیر تو به کسی اقـتدا نخـواهم کرد

چنین که خاطرت آزرده است از کوچه            به حشر کوچه برای تو وا نخواهم کرد

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : علی اکبر نازک کار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تـمـام عـمـر بـه یـاد غـمـت عــزادارم            همیشه خون به دل از خونِ روی دیوارم

برای غربت من اشک ریختی شب و روز            چـقدر گـریه به چـشـمان تو بدهکـارم


پس از تو خنده بمن می‌شود حرام، بمان            من از خـوشی زمانه فـقـط تو را دارم

بمان که جز تو کسی نیست فکر بی‌کسی‌ام            بمـان تـمام سپـاهـم! بـمـان عـلـمـدارم!

من از مدینه و دیوار و کوچه یک همسر            و یک پسر ز در و مـیخ آن طلبکـارم

تو سوخـتی و فـقط سهـم من تماشا شد            اگـر ز شـرم تـو مـانـنـد ابـر مـی‌بـارم

سپر برای تو دادم، خودت شدی سپرم            دگر پس از تو ز تیغ و غـلاف بیزارم

سـپـیـد بـخـتی مان را نظـر زدنـد آخر            عــروس خـانـه مـن تـا ابـد عــزادارم

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

پـای مانـدن داری اما پای رفـتن بیشتر            یـار نـه سـاله کـنارم باش لـطـفا بیشتر
تا که چشمم باشد از نور تو روشن بیشتر            هی نگو شرمنده‌ام شرمنده‌ام! من بیشتر


بی اجازه دشمنت در خانه ما پا گذاشت
عذر می‌خواهم‌ اگر این خانه امنیت نداشت

ای خوشی من دراین دنیا !دراین دنیا بمان            نه بـرای من بـرای بچـه‌ها اینجا بـمان
از مدینه می‌رویم اصلاً فقط با ما بمان            یا بمـان و یا بمان و یا بـمان و
یا بمان

التـماسم را نـدیـده هـیچکس! حالا ببـین
دیده‌ای حیدر بیوفتد از نفس؟! حالا ببین

بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست            بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست
چشم ضربه خورده را بیدار کردن خوب نیست            با تن آتش گرفته کار کردن خوب نیست

کار کردی فضه را بی تاب کردی فاطمه
تو مراهم از خجـالت آب کردی فاطمه

شب به شب یاد گل پرپر نرفت از خاطرم            چادر پاخوردۀ کـوثر نرفت از خاطرم
شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم            آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم

چهارچوب خانه از داغ تو هق هق می‌کند
گر بفهمد روضه را نجار هم دق می‌کند

از علی بگذر درآن غوغا نشد کاری کنم            قـنـفـذ آمد سـوی تو اما نشد کـاری کنم
با قلافـش زد به بازوها نشد کاری کنم           
این سه ماهه زخم پهلو را نشد کاری‌ کنم

کار حیدر سخت شد با زخم کاری می‌روی
ای جوانمرگ علی چه زود داری می‌روی

گرچه با طفلان هوای سوختن داریم ما            خاطرت آسوده در خانه حسن داریم ما
هم کـفـن داریم ما
هـم پیـرهن داریم ما            ایـن دم آخـر دم سـیـنـه زدن داریـم مـا

بی‌کفن باشد حسین و بی‌حرم باشد حسن
داد و بیـداد از غـریبی من طفـلان من

: امتیاز
نقد و بررسی

متأسفانه در بعضی از اشعار همچون بیت زیر شأن اهل بیت آنگونه که شایسته است رعایت نمی شود و شعر به گونه ای است که گویی حضرت علی علیه السلام  دارد حضرت زهرا سلام الله علیها را نصیحت می کند!!! لذا توصیه می شود از خواندن چنین ابیاتی پرهیز شود.

بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست            بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم            آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید مصطفی موسوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

عـطر تو را بهشت زد و جـاودانه شد            جـبـریل هم که خـادم این آسـتـانـه شد

مقـصـودِ از خـلـق همه مـاسـوا تـویی            عـالـم برای گـردش دورت بـهـانه شد


ای مـادر حـسین، به طُـفـیل وجـود تو            نعمات حق، به سوی خلایق روانه شد

لعنت دهم به جبت وبه طاغوت هر نفس            دوزخ برای دشـمـن تو در زبـانـه شد

در پشت درب خانه تو مسجدالنبی ست            محـراب و منبر پـدرت درب خانه شد

ما مـؤمـن ولایت و عـرفـان تو شـدیـم            در بین خلـق، حُبّ تو ما را نشانه شد

ای پــاره تـن نـبـی و کـفـو مـرتـضـی            تدفـین جسم تو ز چه رو مخـفـیانه شد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : طاها ملکی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

زهـرا اگر به صورت کـامل بیان شود            زیـر و زبـر تمـام زمـین و زمـان شود

گرچه خودش به پای علی پیر شد ولی            یک جلوه‌اش بس است که عالم جوان شود


اصلا خـدا حـکـم نـمـوده بـه عـالـمـیـن            هر آنچه خواست حضرت زهرا همان شود

دنیا ندیـده است به خود این چـنین زنی            این جایگـاه اوست که صدر زنان شود

زهرا همان گلی‌ست که در بین طالعش            دست قـضا نوشته که صید خسان شود

در حـیرتم چگـونه قـد و قـامتـش خمید            سروی چنین روان که نباید کمان شود

در حـیـرتـم چـرا که نـدیـدیم تا به حال            حـین بـهـار نـوبت فـصـل خـزان شـود

اسرار روضه‌اش به خدا می‌شود عیان            فردا که عصر دولت صاحب زمان شود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر و جلوگیری از کج تابی معنایی بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

 اصلا خـدا مـیـان کـتـابش نـوشته است            هر آنچه خواست حضرت زهرا همان شود

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : رضا قربانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

حالی‌که داری حال دوران پیمبر نیست            از تو چه پنهان حال ما هم از تو بهتر نیست

ای لیله‌القدری که عمرت لیلة‌القدر است            انگـار زنده ماندنت دیگـر مقـدر نیست


با دیدن تابوتِ خود، همسر که می‌خندد            یعنی دلش دیگر به ماندن پیش شوهر نیست

من که نود زخم از اُحُد دارم خبر دارم            که هیچ زخمی سخت تر از “زخم بستر” نیست

یک پلک تو‌ از ضربۀ سیلی ورم کرده            انـدازۀ چـشـمان تو با هم بـرابـر نیست

حوریه با برگ گـلی مجـروح می‌گردد            اصلاً نیازی به غلاف و میخ، دیگر نیست

در را شکستند و به پهلوی تو کـوبیدند            باور کنم اینها تقاص فتح خـیبر نیست؟

یک گوشه زینب گریه یک گوشه حسین گریه            دریا حریف اشک این خواهر برادر نیست

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

اصلاً چه بهتر فضه را آنجا صدا کردی            مسمار از سینه کشیدن کار حیدر نیست

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دختر است و کوثر است و همسر است و مادر است           فاطمه، ریحانه، مرضیه، شفیع محشر است

دست‌هایش در دعا خالی نـمی‌ماند ولی           از ردِ دستی رخ این یاس چون نیلوفر است


نور پیش از آدم است و جلوه‌اش باغ بهشت           وای من انسیه الحـورا میان بستر است

این که از پیراهنش آلاله می‌ریزد زمین           رونق بـاغ رسالت دخـتر پیغـمبر است

با دعای فاطمه این شهر حالش خوب بود           سهم زهرا هم از اینها شعله و میخ در است

از عذاب زخم خود بر لب ندارد شکوه‌ای           آه‌های فاطمه بر حال و روز حیدر است

محسنش از دست رفت اما نگاه فـاطمه           سمت گودال و گلوی غرق خون اصغر است

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

فاش شد بر عاشقان از «ذکرکم فی الذاکرین«           حمد دارد ذکر اسماء تو حمد الشاکرین

بـردن نـام تو باید با وضـو باشـد یـقـین           آری آری فـرق دارد اسم تو با سایرین


فهم تو کار پیمبرهاست کار ما که نیست           ما عرفنا قدرکِ! العفو! نحن القاصرین!

سینه چاک عصمتت از آخرین تا اولین           هاج و واج حکمتت از اولین تا آخِـرین

عـشق تو شرط قـبول انـبـیای مُـرسلـین           چـادرت حـبل المتین اهل بیت طاهرین

هرکجا که روضه‌ای باشد مزار فاطمه ست           پرچم روضه ضریح و گریه کن‌ها زائرین

چادرت خاکی شد و کفر سقیفه فاش شد           دستشان رو شد دگر والله خیر الماکرین

ذرّه ای از شأن تو در روز محشر این بود           ناقـه باشد مـال تو پـادرد مال حاضرین

سهـم تو شلاق شد ویل لقـوم الظالـمـین           صبر کرد اما علی! بَشَّر عباد الصابرین

به غرور شیعه برخورده تورا خیلی زدند           سوره کـوثـر نشـسته در شرار کـافرین

عده‌ای طعنه زدند و عده‌ای خیره شدند           لال گردد آن زبانها کور چـشم ناظرین

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

بردن نام تو حتی با وضو هم مشکل است           آری آری فـرق دارد اسم تو با سایرین

به تـلافـی مـدیـنه روز محـشر که شود           ناقـه باشد مـال تو پـادرد مال حاضرین

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فع قالب شعر : غزل

شـکر که سـرمایه‌ام محبتِ زهـراست            روضه اگر آمدم به دعـوتِ زهراست
صاحب هر پرچم است و بانی مجلس
            هر کجا حـسیـنـیه شد هیأت زهراست


شـاغـلِ در دسـتـگـاهِ فـاطـمـه هـسـتـم            منصبِ من نوکری و خدمت زهراست
روزی و
رزق از تنـور فـاطـمه دارم            نانی اگر می‌خورم
به برکت زهراست
روی زمین نیست جای دم زدن از او
            عرشِ خـداوند گرمِ صحبت زهراست
شـد عـلـی اگـر دلـیـلِ خـلـقِ پـیـمـبــر
 
           دفترِ خلقـت به نامِ حضرت زهراست
حسرتِ ما حـسرتِ زیـارت صحـن و            سیـنـه زنی در کـنار تـربت زهراست
وای به حـالِ عـلـی کـه بـعـدِ پـیـمـبـر
            سیلی و آتش جوابِ حرمتِ زهراست

: امتیاز

مدح حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : غلامرضا شکوهی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تـوان واژه کجـا و مـدیـح گـفـتـن او؟            قلم، قـناری گـنگی‌ست در سرودن او

چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید            کـلیـد گـلـشن فردوس را به گردن او


چه همسری، که برای علی به حظّ حضور            طـلـوع بـاور مـعـراج داشت دیدن او

چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا            حـریـم مـدرسـۀ کـربـلاسـت دامـن او

بـمیـرم آن همه احـسـاس بی‌تـعـلق را            که بـار پـیـرهـنی را نـمی‌کِـشد تن او

دمی‌که فـاطـمه تـسبـیح گـریه بردارد            پـیام می‌چکـد از چـلچـراغ شـیون او

از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند            که چـشـم را نـزنـد آفــتـاب مـدفـن او

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

با ورودت خانۀ سـاقی چه زیباتر شده            چـشـم‌های پنـج‌تـن انـگـار بیـنـاتر شده
کیستی ای بهـترین آئـینه‌دار معـرفت؟            با طلوعت هر دلی شیدا و
شیداتر شده


نام زینب بی‌گمان زیبنده‌ات باشد عزیز            ذکر والایت را بنـازم بـاز والاتر شده
خاتم پیغمبران در روز میلادت گریست            با نگاهی بر رخت چشمان طاها تر شده
سرگذشتت منقلب کرده یکا یک اهل بیت            کار از باران گذشت و چشم دریاتر شده
گریه کردی تا که آرامت کند تنها حسین            درد عـشق تو یقـین دارم مـداواتر شده
ای بـلـنــدآوازۀ دنـیــا تـمــامـاً عـزّتـی            عـزّتی که در جـهـان ما مـعـلاتر شده

مثل مادر می‌شوی اُمُّ المصائب می‌شوی            هر که می‌بیند تو را گوید زهراتر شده
می‌درخـشد نام زیـبـایت میان سـیـنه‌ها            بـردن اسـمت بـرای ما گـواراتـر شده

نوکری کردن چه می‌ارزد در این دارالامان            من به چشم خویش دیدم نوکر آقاتر شده

: امتیاز